تولد بابا
امروزیا بهتر بگم امشب ک شب تولد بابا بود چون بابا فردا نیس مامان تصمیم گرف کیک درس کنه مثل همیشه تولد بگیره با وجود اینکه از ظهر همه باهم رفتین بیرون ساعت7 اومدین باوجوداون همه خستگی میخواست تولد بگیره ک بابا اومد بعد یگانه هرچی ب بابا گفتی بره بیرون چن ساعت بعد بیاد بابا قبول نکرد اومد خونه تو پیراهنیک خریده بودی روپوشیدی ب بابا نشون دادی دوباره ب بابا گفتی بره بیرون اون قبول نکرد توام داغ کردی تمام شرشره هایی رو ک زده بودی کندی برای شام بابارف دوغ بخره وقتی برگشت ی جشن کوچولو گرفتیم مامانم کیک گذاشت برا فردا صبح راستی برای محمد باقر برای عروسی هنوز لباس پیدا نکردیم............ ...
نویسنده :
khahary
1:23